ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خارتو , گل دیگران 98

ویدا دوست داشت که همه حرفا رو ماندانا بزنه . می دونست که این جور موارد اون به خوبی می تونه آسمون ریسمونو به هم ببافه و همه چی رو طوری ردیف کنه که آب از آب تکون نخوره . یعنی نه سیخ بسوزه و نه کباب و هم این که اونا حالشونو بکنن و هم این که شخصیتشون حفظ شه .
ماندانا : آقایون ما مفت باز نیستیم .. شوهرامونم از خودمون جوون ترن و با کلاس ترن  .. یکی دوساعت رو فرصت گشتن داریم و باید خودمونو برسونیم به اونا .. من نمی دونم شما از چی دارین حرف می زنین .
ویدا کاملا متوجه بود که اون دو تا پسر یه اشاره ای به هم کردن ..
منصور : ما هم نمی خوایم مفت در ریم . جاشم داریم . امن امنه . رد خور نداره ..
 ماندانا : یه وقتی فکر نکنین که ما زنای خیابونی هستیم . اهل دروغ نیستیم . هنوز جز شوهرمون دست مرد دیگه ای بهمون نرسیده .  ولی از بس این شوهرامون جلومون از اون فیلمای بد گذاشتن دیگه ما هم یه هوسایی به سرمون افتاده .
 ویدا حس کرد که ماندانا تا این جاشو خوب اومده ولی از این جا به بعدشو دیگه داره پر حرفی می کنه و حرفایی می زنه که نیازی به گفتن اونا نیست .. چهار تایی شون راه افتادن .
منصور : میریم به یه جایی که اکازیونش خوب باشه ..
سیروس : رفیق حالا نمی خوای این قدر قلنبه سلنبه بیانش کنی که این خانوما ندونن که چی داری میگی .. بگو دور نما .. بگو جایی که فقط بشه دریا رو دید زیبایی ها رو دید .. آرامشو دید . عشق و حالو دید ..
 ویدا : ماندانا نکنه دیرمون شه و اونا نگران ما باشن ..
ماندانا صداشو آورد پایین تر طوری که فقط اون و خواهر شوهرش بشنون .. به پشم نداشته کسمون که ناراحت شدن .. مگه شوهرامون هستن . ما تازه اونا رو هم حسابشون نمی کنیم . میگیم داشتیم هوا می خوردیم .. ویدا خنده اش گرفته بود از این که ماندانا خیلی راحت داره حرف می زنه . ولی عجب جای قشنگی بود ...  یه سوئیت شیک .. با  یه خوشخواب خیلی راحت  .. پسرا می خواستن برن یه دوشی بگیرن ولی ماندانا گفت وقت نداریم . ویدا هم که زبونش باز شده بود و حالا کمی راحت تر با پسرا حرف می زد گفت  این دونه های شن خشک شده رو سینه هاتون خیلی بهتون میاد ...
ویدا و ماندانا لباساشونو خودشون در آوردن تا از فرم خارج نشه ..
ویدا : زن داداش خسته ای ؟
- نه عزیزم . اتفاقا من تازه دارم سر حال میشم . خستگی سفر و راه و فعالیت یک روزه داره از تنم در میره . توی این فکرم که وقتی رسیدم تهران دسرشو از دست داداشت بخورم .
 ویدا : بنازم به این اشتها !
ماندانا : دوست نداشتی این جورزن داداش می داشتی که تو رو هم ارشاد کته ؟
ویدا : ارشاد بکنه ولی گشاد نکنه ...
ماندانا : ویدا جون  .. هر کدومو که دوست داری بفر ما ..
ویدا : من اگه بگم تو رو دوست دارم و تو رو می خوام اون وقت چی میگی ؟
 ماندانا : فدای تو منم تو رو می خوام . ولی این دو تا مجسمه رو چیکار کنیم که رو تخت دراز کشیده منتظر مان  .. نگاه کن چه جوری می خندن ؟ عین بوزینه دارن بهمون لبخند می زنن . نفری صد و پنجاه تومن بهمون دادن فکر می کنن صد و پنجاه میلیون دادن . این روزا عروسی کردن کلی خرج داره . امشب با هم یه حال درست و حسابی می کنیم .. من توی بغل خواهر شوهرم می خوابم و تو هم توی بغل زن داداشت ..
ویدا : اگه اون مردای حریص بذارن ..
ماندانا : حالا بریم که اون پسرا منتظرن .
 ویدا رفت به سمت سیروس و ماندانا هم رفت به طرف منصور .. هر چند دو تایی شون گفتن که ما می خواهیم با هر دو تا تون حال کنیم . ماندانا  راحت تر می تونست ادای یک جنده رو در بیاره . البته  فرقی که با یه جنده نداشت ..  ولی  طوری رفتار می کرد که در یک محدوده خاص و معینی حالت جندگی داشته باشه . دستشو رو شلوارک منصور قرار داده اونو به آرومی پایین کشید . شورتشو هم به سرعت از پاش در آورد .. اون طرف سیروس هم که دید ویدا بیکار نشسته سوتینشو باز کرد . و شورتشو هم در آورد . خلاصه ماندانا کیر منصورو گذاشت توی دهنش و شروع کرد به ساک زدن . سیروس هم شروع کرد به لیس زدن کس ویدا .. دو تا دو تا طوری در جهت مخالف هم قرار داشتن که ماندانا در حال ساک زدن کیر منصور دستشو رسوند به کیر سیروس و باهاش بازی می کرد .. کمر سیروس شل شده بود و حس کرد که آبش می خواد خالی شه به خودش فشار می آورد ولی سعی کرد حواسشو ببره به جای دیگه ... رو این حساب فشار میک زدن روی کس ویدا رو زیاد ترش کرده بود ... ما ندانا خیلی پر شور و حال نشون می داد . یه دست دیگه شوهم گذاشته بود رو سینه شنی منصور و با هوس  دستشو رو سینه های پسر می کشید . ماندانا دوست داشت نقاط بیشتری از بدنشو در گیر کنه .. سیستم قرار گیری منصور رو به شکلی در آورد که کونشو بذاره رو سر اون  تا منصور کسشو لیس بزنه . ولی اون همچنان با کیر سیروس بازی می کرد و این بار به جای نوازش سینه های منصور یه دست دیگه شو رو پا هاش می کشید .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر